در سالهای اخیر، بسیاری از تحلیلگران و منتقدین سیاسی در غرب، اصطلاح “دمونیکراسی” را برای توصیف حکومتهای دموکراتیک غربی به کار میبرند. این واژه با ترکیب کلمات “دمون” (به معنی شیطان) و “دموکراسی” ایجاد شده و به نوعی برای بیان این مفهوم استفاده میشود که حکومتهای دموکراتیک در غرب، بهرغم ظاهر مردمی و آزادیخواهانهشان، در عمل و در واقع به ابزاری برای رسیدن به منافع شخصی وحزبی و استثمار مردم تبدیل شدهاند.
این مقاله به بررسی مفهوم “دمونیکراسی” پرداخته و با رویکردی انتقادی به ابعاد مختلفی از عملکرد حکومتهای دموکراتیک غربی میپردازد. همچنین دلایل اصلی ایجاد و تداوم این نوع از حکومتها و تأثیرات آنها بر زندگی مردم و روابط بینالملل بررسی خواهد شد.
۱. دموکراسی!
دموکراسی بر اساس اصولی مانند حقوق برابر، عدالت اجتماعی، آزادی بیان، و مشارکت مستقیم مردم در تصمیمگیریها بنا شده است که دست نیافتنی است. در این سیستم، هدف اصلی حفظ حقوق و منافع مردم و افزایش رفاه عمومی است. اما در “دمونیکراسی”، که نوعی تفسیر منفی از دموکراسی محسوب میشود، اصول دموکراتیک صرفاً به عنوان یک ابزار ظاهری مورد استفاده قرار میگیرد. در چنین نظامهایی، قدرتمندان با بهرهگیری از ساختارهای دموکراتیک، به دنبال منافع خود و گروههای خاصی هستند که به آنها وابستهاند. در واقع، دمونیکراسی همان دموکراسی است که نقاب از چهره اش افتاده است و به جای حمایت از مردم، به استثمار و کنترل آنها میپردازد.
۲. نقش پول و قدرت در دمکراسی
یکی از اصلیترین نقدها به دموکراسیهای غربی و هویدا شدن دمونیکراسی، نفوذ قدرت پول و ثروت در فرایندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری است. در این سیستمها، افرادی که منابع مالی بیشتری در اختیار دارند، توانایی بیشتری برای تأثیرگذاری بر سیاستمداران و تصمیمات مهم دارند. شرکتهای بزرگ و میلیاردرها با بهرهگیری از لابیها، رسانهها و کمکهای مالی به کمپینهای انتخاباتی، در واقع فرایند دموکراتیک را در اختیار خود میگیرند و سیاستمداران را به نمایندگان منافع خود تبدیل میکنند.
۳. رسانههای جهتدار و شستشوی مغزی مردم
در دمونیکراسی، رسانهها به جای انعکاس واقعیتها و ارائه اطلاعات درست، در خدمت صاحبان قدرت و ثروت قرار میگیرند. رسانهها با جهتدهی به اخبار و اطلاعات، تصویری تحریفشده از واقعیتها به مردم ارائه میدهند و سعی میکنند باورها و دیدگاههای عمومی را مطابق با منافع صاحبان قدرت شکل دهند. شستشوی مغزی و تغییر دیدگاههای عمومی، از مهمترین ویژگیهای دمونیکراسی است که به کمک رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی صورت میگیرد.
۴. استفاده از دموکراسی به عنوان پوشش برای سیاستهای خارجی
یکی از ویژگیهای مهم دمونیکراسی در حکومتهای غربی، استفاده از شعارهای دموکراتیک به عنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خارجی است. بسیاری از کشورها تحت عنوان “ترویج دموکراسی” به دخالت در امور داخلی دیگر کشورها میپردازند و به نوعی به بهانه کمک به مردم دیگر کشورها، منابع طبیعی و ثروتهای آن کشورها را به نفع خود مصادره میکنند. نمونههایی از این سیاستها را میتوان در جنگهای عراق، افغانستان و لیبی مشاهده کرد که به بهانه دموکراسی و آزادی توسط آمریکا و اروپا آغاز شدند، اما در عمل موجب تخریب زیرساختها، ایجاد ناامنی و فقر در این کشورها شدند.
۵. محدودیت آزادیهای فردی در دمونیکراسی
در حالی که دموکراسیهای غربی به شعار آزادی بیان و حقوق بشر افتخار میکنند، در بسیاری از موارد، آزادیهای فردی و حقوق مردم به دلایل امنیتی یا منافع گروههای خاص محدود میشود. قوانین ضدتروریسم، کنترل اطلاعات شخصی، و فشار بر رسانههای مخالف، از جمله اقداماتی هستند که در دمونیکراسیهای غربی به کار گرفته میشوند تا هرگونه صدای مخالف را خاموش کنند. این محدودیتها نشان میدهند که دمکراسی به جای حمایت از آزادیهای فردی، به ابزاری برای کنترل و نظارت بر مردم تبدیل شده است.
نتیجهگیری
دمونیکراسی همان دموکراسی است که نقاب از چهره اش افتاده است، نشاندهنده شکست سیستمهایی است که به ظاهر مردمسالارانه هستند اما در عمل به نفع گروههای خاص و سرمایهداران عمل میکنند. در چنین سیستمی، مردم به ظاهر حق انتخاب دارند، اما در واقع تنها بین گزینههایی که از قبل توسط قدرتمندان تعیین شدهاند، مجبور به انتخاب میشوند. دموکراسی یک سیستم فاسد و بیعدالت است که در آن، حقوق و منافع مردم به حاشیه رانده میشود.